لب هایش را سرخ کرد، تا من گشنه نمانم..
نسلی که در حال سوختن باشد، نیاز به پُماد سوختگی دارد
پ.ن1: ما مردم عین دسته گُلیم یکی از یکی بهتر؛ما مردمانی زیبا جادار و مطمئن هستیم.
پ.ن2: حالا گیریم که جزغاله شدیم کدوم جناح میاد حالت رو بپرسه، ریش یا بی ریش؛ هرکی خُره سینه زَنه
پ.ن3: دوستان پوپولیسم هم که دنبال جیب همن، اینقدر که پول به جیب زدن جا برای نگه داری ندارن، دارن اماله میکنن
پ.ن4: شاعر میگه: (بهار،ملک الشعرا)
این دود سیه فام که از بام وطن خاست ازماست کهبرماست
وین شعله سوزان که برآمد ز چپ وراست ازماست کهبرماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم با کس نسگالیم
از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست ازماست کهبرماست
لیکن چه کنیم، آتش ما در شکم ماست ازماست کهبرماست
..... گر امروز چنین زار و ضعیف است زین قوم شریفست
گوییم که بیدار شدیم! این چه خیالست؟ بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است که محتاج بهلالاست ازماست کهبرماست
پ.ن5: همه چی آرومه ما چقدر خوشحالیم