::. کاریکلماتور - جوراب

جورابم عرق می ریزد ، اطرافیانم مَست می شوند..  

پ.ن1: خودت خواهر مادر نداری ، فاقد ناموس
پ.ن2: دست من نیست ، پای اطرافمه

::. کاریکلماتور - گرما

هر چه عریـان تر می شوم ، خـورشیـد بیـشتر بـا من گـرم می گیـرد.. 

 پ.ن: هواشناسی ؟ هوای خورشید رو داشته باش از لحاظ شرعی درست نیست به ما نزدیک بشه ها!

باغبان عشق

1. آدم یه دنده ای بود ، به سرعت اعتقادی نداشت.
2. کلمات تا به زبانم آمدند ، زبان درآوردند.
3. دیگر برای زندگی تاب ندارم ، سُرسُره جایگزینش می کنم.
4. مرا سر قرار کاشت ، منم او را در گل دان خانه کاشتم.


 پ.ن: چاپ جملاتم در روزنامه جام جم ، ضمیمه چار دیواری 94.05.19   




لینک صفحه در روزنامه جام جم

::. کاریکلماتور - آراز

نو رسیده با گریه هایش ، شادمان کرد..

پ.ن: من هم به جمع دایی ها پیوستم

 17 مرداد 94

::. کاریکلماتور - خبرنگار

قلم را تراشیدم ، زبان درآورد..  

پ.ن: روز خبرنگار ، بر تمامی قلم زنان این عرصه گرامی باد

::. کاریکلماتور - قصاب

از بی پولی ، قصـاب مَحل هم دل به مـا نـداد چـه بـرسد بـه "عشق" !  

پ.ن: ع ش ق ؟! عاقل شانس قُلاب (قاصد)

::. کاریکلماتور - خورشید

خورشید در خیابان ، اسکی بازی می کند.. 

 پ.ن: گر ما را که دید ، لباس خود را در آورد

::. کاریکلماتور - راست

دروغش را راست کـرد و بـا سَـر بـه داخـل رفت..  

پ.ن1: دروغ در شکل های مختلف
پ.ن2: آلت دست دیگران نشدن
پ.ن3: راستشو بگو اول به خودت بعد به دیگران